×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

زندگی نامه نیچه

 علم، فرھنگ، ھنر > موضوعات علمی > ھمھ چیز درباره ی نیچھ : ھمھ چیز درباره ی نیچھ 04-10-2007, 04:35 PM بیوگرافي نیچھ 15 :اكتبر ( ۲۳ مھر ) ۱۸۴۴ فریدریش نیچھ در بخش روكن، در نزدیكي تونزن، ساكسوني پروسي بھ دنیا مي آید. پدرش، كارل لودویگ نیچھ، پیشواي روحاني روستا و پسر یك پیشواي روحاني است؛ مادرش فرانزیسكا نیچھ .دختر پیشواي روحاني روستاي مجاور پوبلس است. فریدریش نیچھ اولین ثمره ازدواج آنھا بود. آنھا دو فرزند دیگر نیز بھ دنیا مي آورند: الیزابت و ژوزف 1849: .نیچھ پدرش را بھ علت بیماري آنسفالو مالاسیا از دست مي دھد 1846: (نیچھ بھ عنوان دانشجوي الھیات و واژه شناسي وارد دانشگاه بن مي شود ( ۱۶ اكتبر 1865: در عید پاك ۱۸۶۵ تحصیل در رشتھ الھیات را (در نتیجھ از دست دادن ایمانش بھ مسیحیت) رھا مي كند و در ۱۷ اوت بن را ترك گفتھ رھسپار لایپزیگ مي شود. در پایان اكتبر یا شروع نوامبر یك نسخھ از اثر شوپنھاور جھان بھ مثابھ اراده و پنداره و تصور را از یك كتاب فروشي كتاب ھاي دست دوم، بدون نیت قبلي خریداري مي كند؛ او كھ تا آن زمان از وجود این كتاب بي .خبر بود، بھ زودي بھ دوستانش اعلام مي كند كھ او یك ��شوپنھاوري�� شده است 1867: اولین اثر نیچھ بھ چاپ مي رسد ::او بھ مدت یك سال براي خدمت در ھنگ توپخانھ اي ارتش فراخوانده مي شود. در سرباز خانھ بھ عنوان یك سوار كار ماھر شناختھ مي شود ��!در اینجا بود كھ نخستین بار فھمیدم كھ اراده زندگي برتر و نیرومند تر در مفھوم ناچیز نبرد براي زندگي نیست، بلكھ در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است �� 1868: .با ریچارد و اگنر ملاقات مي كند و شیفتھ او مي شود. اكنون واگنر و شوپنھاور با ھم تر كیب مي شوند تا بھ آنچھ از لحاظ عاطفي دین جدید نیچھ است، تبدیل گردند 1869: نیچھ در بیست و چھار سالگي بھ استادي كرسي واژه شناسي Philology كلاسیك در دانشگاه بازل و بھ عنوان آموزگار زبان یوناني در دبیرستان منصوب مي شود. در ۲۳ مارس مدرك .دكتري را بدون امتحان از جانب دانشگاه لایپزیگ دریافت مي كند 1871: .از دانشگاه بازل كرسي فلسفھ در خواست مي كند كھ پذیرفتھ نمي شود :آثار نیچھ .زایش تراژدي اولین اثر تالیفي نیچھ بھ چاپ مي رسد : 1872 تاملات نابھنگام : 1873 I: دیوید اشتراوس تاملات نابھنگام : 1874 II: درباره ي سودمندي و ناسودمندي تاریخ براي زندگي تاملات نابھنگام III: شوپنھاور در مقام آموزگار تاملات نا بھنگام : 1876 IV: ریچارد واگنر در بایرویت انساني بسیار انساني : 1878 (گزیده ي آرا و اندرزھا ( اولین ضمیمھ انساني بسیار انساني؛ انتشار در فوریھ : 1879 PDA bidastar ھمھ چیز درباره ی نیچھ [آرشیو ] - P30World Forums Page 1 of 6 (آواره و سایھ اش ( دومین ضمیمھ انساني بسیار انساني؛ انتشار در ۱۸۸۰ 1880: (نگارش سپیده دم ( انتشار در ۱۸۸۱ 1881: (نگارش دانش شاد ( انتشار در پاییز ۱۸۸۲ فوریھ: نگارش بخش اول چنین گفت زرتشت : 1883 ژوئن: نگارش بخش دوم چنین گفت زرتشت (نگارش بخش سوم چنین گفت زرتشت (ژانویھ : 1884 (نگارش بخش چھارم چنین گفت زرتشت (آوریل : 1885 .فراسوي نیك و بد نوشتھ و منتشر مي شود : 1886 در سپتامبر و اكتبر پیشگفتارھایي براي چاپ جدید آثار پیپینش مي نویسد .تبارشناسي اخلاق نوشتھ و منتشر مي شود : 1887 قضیھ ي واگنر نوشتھ و منتشر مي شود : 1888 .اراده معطوف بھ قدرت رھا مي شود، ارزیابي دوباره ارزشھا بھ جاي آن بھ دست گرفتھ مي شود .شامگاه بتان نوشتھ و براي چاپ آماده مي شود .دجال و آنك انسان (زندگي نامھ خود نوشت نیچھ) نوشتھ مي شود .نیچھ در مقابل واگنر و دیترامب ھاي دیونیسوس گرد آوري مي شود .ارزیابي دوباره ھمھ ارزشھا رھا مي شود. نیچھ در كارلو آلبرتو، تورن، فرو مي پاشد ( ۳ ژانویھ): ھنگامي كھ بھ ھوش مي آید، دیگر از سلامت برخوردار نیست : 1889 .شامگاه بتان در آخر ژانویھ، نیچھ در مقابل واگنر بھ طور خصوصي، منتشر مي شوند .مادر نیچھ او را با خود بھ شماره ۱۸ ، وینگارتن، نومبرگ، باز مي گرداند، و بھ تنھایي بھ مراقبت از او مي پرازد : 1890 چاپ مجموعھ آثار منتشر شده ي نیچھ و گزیده ي یادداشت ھایش : 1892 .در فور یھ ��آرشیو نیچھ �� در شماره ي ۱۸ وینگارتن بنیان نھاده مي شود : 1894 .دجال و نیچھ در مقابل واگنر منتشر مي شوند. الیزابت خواھر نیچھ صاحب اختیار چاپ آثار نیچھ مي شود. فلج نیچھ كھ از لحاظ ذھني كودك شده، آغاز مي شود : 1895 .الیزابت ��آرشیو�� را بھ وایمار مي برد : 1896 .مادر نیچھ مي میرد ( ۲۰ آوریل)؛ الیزابت او را بھ وایمار منتقل مي كند و او و آرشیو را در ویلا سیلبریك جاي مي دھد : 1897 .نیچھ در ۲۵ آگوست در وایمار چشم از جھان فرو مي بندد : 1900 04-10-2007, 04:38 PM توضیح : جناب آقاي داریوش آشوري مترجم بزرگ ایران كھ من با ترجمھ ھاي ایشان از آثار نیچھ بھ معناي واقعي كلمھ زندگاني كرده ام ، از بزرگترین مترجمان ایران ( و بھ عقیده بنده . بزرگترین ) در زمینھ ھاي فلسفي ھستند . بھ نظر من عظمت كار ایشان در شناساندن این فیلسوف بزرگ قرن بھ ایرانیان معادل عظمت خود آثار نیچھ است چون آثار نیچھ از آن دست نیست كھ مترجم اگر بھ علم نویسنده ھم آگاھي نداشتھ باشد بتواند متن را ترجمھ كند . اگر كسي فلسفھ نیچھ را درك نكرده باشد محال است بتواند حتي یك كلام از آن را . بھ خواننده منتقل كند . ھمانطور كھ آثار نیچھ امروزه با ترجمھ ھاي بسیاري افراد مسلط بھ فن ترجمھ اما عدم تسلط بھ فلسفھ در بازار موجود است كھ فقط باعث سردرگمي خواننده میگردد نیچھ، زرتشت و ایران داریوشِ آشوری ١٩٠٠ ) را فیلسوفِ فرھنگ نامیده اند، زیرا درگیریِ اصلیِ اندیش ھیِ او با پیدایش و پرور ش و دگرگونی ھایِ تاریخیِ فرھنگ ھایِ بشری ست، بھ ویژه نظام ھایِ - فریدریش ویلھلم نیچھ ( ١٨۴۴ اخلاقی شان. تحلیل ھایِ باریک بینانھ یِ درخشانِ او از فرھن گھایِ باستانی، قرونِ وسطایی، و مدرنِ اروپا، و دیدگا هھایِ سنجشگرانھ یِ او نسبت بھ آن ھا گواهِ دانشوریِ درخشانِ او و چالاکیِ اندیشھ یِ او بھ عنوانِ فیلسوفِ تاریخ و فرھنگ است. اگرچھ چشمِ نیچھ دوختھ بھ تاریخ و فرھنگِ اروپا ست و دانشوریِ او در اساس در این زمینھ است، امّا از فرھن گھایِ باستانیِ آسیایی، بھ ویژه .چین و ھند و ایران، نیز ب یخبر نیست و بھ آ نھا فراوان اشاره دارد، بھ ویژه در مقامِ ھمسنجیِ فرھن گھا. او بارھا از �خردِ� آسیایی در برابرِ عقل باوریِ مدرن ستایش می کند نیچھ دانشجویِ درخشانِ فیلولوژیِ کلاسیک (زبان شناسیِ تاریخیِ زبان ھایِ باستانیِ یونانی و لاتینی) بود و پیش از پایانِ دوره یِ دکتری در این رشتھ بھ استادیِ این رشتھ در دانشگاهِ بازل گماشتھ bidastar ھمھ چیز درباره ی نیچھ [آرشیو ] -  شد. دانشِ پھناورِ او در زمین ھیِ زبان ھا، تاریخ ، و فرھنگِ یونانی و رومی در بح ثھایِ فراوانی کھ در بار هیِ آ نھا می کند آشکار است و نیز در اشاره ھایِ بی شماری کھ در سراسرِ نوشتھ ھایِ .خود بھ آن ھا دارد .من م یباید بھ یک ایرانی، بھ زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند کھ بھ تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند نیچھ او دستِ کم دو کتابِ جداگانھ در بار هیِ فرھنگ و فلسفھ یِ یونانی دارد، یکی زایشِ تراژدی، و دیگری فلسفھ در روزگارِ تراژیکِ یونانیان ، کھ ھر دو از نخستین کتا بھایِ او ھستند. آشناییِ دانشورانھ یِ او با تاریخ و فرھنگِ یونان و روم، و مطالع ھیِ آثارِ تاریخیِ بازمانده از آنان، سببِ آشناییِ وی با تاریخ و فرھنگِ ایرانِ باستان نیز بود. زیرا ایرانیان، بھ عنوانِ یک قدرتِ عظیمِ آسیایی، نخست با دولت شھرھایِ یونانی و سپس با امپراتوریِ روم درگیریِ دایمی داشتند در مجموع ھیِ نوشت ھھایِ او، شاملِ پاره نوشتھ ھا و یادداشت ھایِ بازمانده در دفترھایِ او، کھ حجمِ کلانی از .کلِّ نوشتھ ھایِ او را شامل می شود، از ایرانیانِ باستان فراوان یاد می کند دل بستگیِ نیچھ بھ ایران و ستایشِ فرھنگِ باستانیِ آن را در گزینشِ نامِ زرتشت بھ عنوانِ پیا مآورِ فلسفھ یِ خود می توان دید و نیز نھادنِ نامِ وی بر کتابی کھ آن را مھم ترین اثرِ خود می شمرد، یعنی چنین گفت زرتشت. نیچھ توجّھِ خاصّی بھ تاریخِ ایرانِ دور هیِ اسلامی نشان نمی دھد، اگرچھ گاھی نامی از مسلمانان م یبرد و دستِ کم یک بار از حشّاشون با ستایش یاد می کند. در یادداشت ھایِ .او یک بار نامی از سعدی دیده م یشود با نقلِ نکتھ پردازی ای از او؛ امّا نامِ حافظ را چندین بار م یبرد و در باره یِ شعر و ذھنیّتِ او سخن می گوید دیدِ نیچھ نسبت بھ ایرانِ باستان در مجموعھ یِ نوشتھ ھایِ نیچھ دو بار از ایران (Persien) نام برده م یشود و چندین بار از ایرانی (Persisch) و یکبار ھم از پی شایرانی (vorpersisch)، کھ اشاره ھایی ھستند بھ روابطِ دولت شھرھایِ یونانی با امپراتوریِ ایران و گاه تحلیلی از آن. توجّھِ او، پیش از ھر چیز، بھ پ یآمد ھایِ جن گھایِ ایران و یونان و اثرِ ژرفِ آن بر دنیایِ یونانی ست، کھ بھ �جنگِ پلوپونزی� .میانِ دول تشھرھایِ آتن و اسپارت، با شرکتِ دیگر دولت شھرھا، م یانجامد. این جنگ تمامیِ یونان را بھ مدّتِ پنجاه سال درگیر می کند و ویرانیِ بسیار بھ بار می آورد نیچھ در پاره نوشتھ ای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مر گاش، از یک فرصتِ از دست رفت ھیِ تاریخی دریغ م یخورد کھ چرا بھ جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: بھ جایِ این رومیان، چھ خوب بود کھ ایرانیان سرورِ (Herr) .یونانیان می شدند افزون بر این ھا، بیست و ھشت بار از ایرانیان (die Perser) نام م یبرد و در برخی از پار هنوشتھ ھایِ (Fragmente) او می توان نگره یِ او را نسبت بھ ایرانیانِ باستان و فرھن گِشان بھ روشنی یافت. وی، بھ ویژه، ستایشگرِ چیرگ ی ایرانیان در تیراندازی و سوارکاری و جنگاوری و نیز حالتِ سروری و قدرت خواھی شان است؛ و نیز پافشاری شان بر فضیلتِ راستگویی. این ھا کردارھا و ارز شھایی ست کھ وی شایستھ یِ زندگانیِ والامنشانھ یِ انسانی م یداند. امّا، بالاترین درج ھیِ توجّھِ خود بھ ایرانیان و بزرگداشتِ آنان را آن جا نشان می دھد کھ از زمان باوریِ ایرانیان .سخن م یگوید؛ باوری کھ بھ دیدگاهِ او نسبت بھ زمان و �بازگشتِ جاودانھ �یِ آن ھمانند است این دیدگاه در برابرِ آن دیدِ متافیزیکیِ یونانی قرار م یگیرد کھ با افلاطون ھستیِ زَبَرزمانیِ �حقیقی� را در برابرِ ھستیِ �مجازیِ� گذرا یا زمانمند قرار م یدھد: �من می باید بھ یک ایرانی، بھ زرتشت، ادایِ احترام کنم. ایرانیان نخستین کسانی بودند کھ بھ تاریخ در تمامیّتِ آن اندیشیدند.� در دنبالِ آن نیچھ در این پاره نوشتھ بھ ھزاره ھ ا در باورھای دینیِ ایرانیِ باستان اشاره دارد و می افزاید، �[ایرانیان تاریخ را] ھمچون زنجیره ای از فرایندھا [اندیشیدند]، ھر حلقھ بھ دستِ پیامبری. ھر پیامبر ھزاره (hazar) یِ خود را دارد؛ پادشاھیِ ھزارسال ھیِ خود را.� در چنین گفت زرتشت از �ھزاره یِ بزرگِ (grozser Hazar) �.پادشاھیِ زرتشت� سخن م یگوید، �پادشاھیِ بزرگِ دوردستِ انسان، پادشاھیِ ھزارسالھ یِ زرتشت در پاره نوشتھ ای در میانِ آثارِ منتشر شده پس از مر گاش، از یک فرصتِ از دست رفت ھیِ تاریخی دریغ م یخورد کھ چرا بھ جایِ رومیان ایرانیان بر یونان چیره نشدند: �بھ جایِ این رومیان، چھ خوب بود کھ ایرانیان سرورِ (Herr) یونانیان م یشدند.� این یادداشتِ کوتاه را م یتوان این گونھ تفسیر کرد کھ نیچھ این جا نیز گرایشِ خود بھ جھا نبینیِ زمان باورِ ایرانیان در برابرِ متافیزیکِ یونانی نشان م یدھد. زیرا با فرمانرواییِ رومیان بر یونان، فرھنگِ یونانی و متافیزیکِ فلسفیِ آن بر فضایِ روم چیره شد و راه را برایِ ظھورِ مسیحیّت و نگرشِ آخرت اندیش و زمان گریز و دیدِ ھیچ انگارانھ یِ آن نسبت بھ زندگانیِ زمینی گشود. نیچھ بر آن است کھ مسیحیّت، در مقامِ دینِ �مسکینان�، زندگانیِ گذرایِ زمینی را بھ نامِ �پادشاھیِ جاودانھ یِ آسمان� رد می کند و بدین سان نگرشِ مثبت یا �آری گوی� بھ زندگی را بدل بھ نگرشِ منفی م یکند. حال آن کھ فرما نرواییِ ایرانیان بر یونان ، با نگرشِ مثب تشان بھ زندگی و زمان، می توانست روندِ این جریان را دگر کند و از یک .رویدادِ شوم در تاریخ پیشگیری کند زرتشتِ ایرانی و زرتشتِ نیچھ نیچھ در نخستین نوشتھ ھای اش نامِ آشنایِ Zoroaster را بھ کار م یبرد کھ از ریشھ یِ یونانی ست و در زبان ھایِ اروپایی بھ کار می رود . Zoroaster - نخستین بار در یادداشت ھایِ ۱۸۷۰ دیده م یشود؛ یک دھھ پیش از نوشتنِ چنین گفت زرتشت. در این یادداشت، چ ھبسا با لحنی دریغ آمیز، م یگوید کھ، �اگر داریوش شکست نخورده بود، دینِ زرتشت بر یونان فرمان روا شده 71 بود.� ھمچنین در رسال ھای از این دوران، کھ پس از مرگِ او بھ چاپ رسیده، بھ داستانِ شاگردیِ ھراکلیتوس نزدِ زرتشت (Zoroaster) .اشاره می کند زرتشت، پیامبرِ ایرانی، در سپید هدمِ تاریخِ بشری، ھستی را پھن ھیِ جنگِ نیک و بد دانستھ است کھ در دو چھر هیِ ایزدیِ ھمستیز، یعنی اھورا و اھریمن، نمایان می شود. این تفسیر پیشاھنگِ تفسیرِ .مسیحی ای ست کھ ھستی را پھن ھیِ �گناه و کیفرِ جاودانھ� می شمارد و یا تفسیرِ سقراطی و افلاطون یای کھ مثالِ �نیکی� را، در مقامِ والاترین ارزش، بر تارکِ ھستی می نشاند نام زرتشت بھ صورتِ ایرانیِ باستان یاش، یعنی Zarathustra، نخستین بار در کتابِ دانشِ شاد (پاره نویسِ ٣۴٢ ) پدیدار م یشود کھ در ١٨٨٢ انتشار یافتھ است. نیچھ نخستین پار هیِ پیش گفتارِ زرتشت�، یا نیایشِ او در برابرِ خورشید، از کتابِ چنین گفت زرتشت، را این جا گنجانده است. این پاره در سالِ پس از آن در نشرِ بخشِ یکم از چھار بخشِ چنین گفت زرتشت در جایِ� .اصلیِ خود قرار می گیرد جایِ آن است کھ بپرسیم نیچھ چرا نامِ آشنایِ Zoroaster را رھا کرد و بھ صورتِ ایرانیِ باستانیِ آن روی آورد، یعنی Zarathustra ؛ صورتی کھ چ ھبسا جز فیلولوگ ھایِ سررشتھ دار از زبان ھایِ باستانیِ ھند�و�ایرانی کسی با آن آشنا نبود؟ او خود در این باره توضیحی نم یدھد، ولی دلیلِ آن، بھ گمانِ من، م یتواند این باشد کھ نیچھ می خواھد نھ با زرتشتِ شناختھ شده در اروپا از راهِ یونان، کھ با زرتشتِ اصلی در سرآغازِ تاریخ از درِ ھم سخنی درآید. و چنان کھ خود م یگوید، با این ھ مسخنی م یخواھد ھم بھ اندیشھ گرِ بزرگِ آغازین ادایِ احترام کند و ھم بزرگترین �خطا�یِ او را بھ او یادآور شود و از زبانِ او این خطایِ بزرگِ آغازینِ تاریخِ بشر را درست گرداند. خطایِ اصلیِ زرتشت ( و تمامیِ دین آوران و فیلسوفانِ بزرگ کھ بنیادِ تاریخِ اندیش ھیِ بشری را تا بھ .امروز گذاشتھ اند) این است کھ ھستی را بر بنیادِ ارز شھا، بر بنیادِ اخلاق، بر بنیادِ نیک و بد، تفسیر کرده اند زرتشت، پیامبرِ ایرانی، در سپید هدمِ تاریخِ بشری، ھستی را پھن ھیِ جنگِ نیک و بد دانستھ است کھ در دو چھر هیِ ایزدیِ ھمستیز، یعنی اھورا و اھریمن، نمایان می شود. این تفسیر پیشاھنگِ تفسیرِ .مسیحی ای ست کھ ھستی را پھن ھیِ �گناه و کیفرِ جاودانھ� می شمارد و یا تفسیرِ سقراطی و افلاطونی ای کھ مثالِ �نیکی� را، در مقامِ والاترین ارزش، بر تارکِ ھستی می نشاند نیچھ در برابرِ این اخلاق باوری (Moralismus) اخلاق ناباوریِ (Immoralismus) خود را م ینشاند کھ ھستی را در ذاتِ خود فارغ از ارز شھایِ بشری می داند و بر آن است کھ ھمھ چیز درباره ی نیچھ [آرشیو ] - P30World Forums Page 3 of 6  بی گناھیِ� نخستینِ آن را بھ آن بازگرداند. بدین سان است کھ ھست یشناسیِ اخلا قباورانھ یِ زرتشتِ اصلی، کھ در سرآغازِ تاریخ بھ میدان آمده و ذھنیّت و فرھنگِ بشری را شکل داده، در برابرِ� .ھستی شناسیِ اخلا قناباورِ زرتشتِ نیچھ قرار م یگیرد کھ در پایانِ این تاریخ، در روزگارِ برآمدنِ �واپسینِ انسان� ندایِ گذار از انسان بھ اَبَرانسان را سر می دھد اَبَرانسان انسانی ست بر �انسانیّتِ� خود چیره شده و بھ ب یگناھیِ نخستین بازگشت ھ؛ انسانی کھ م یتواند بر �انسانیّت�ِ اخلاقیِ خود، و ھمھ یِ تُرُش رویی و سختگیری و خشکیِ آن، خنده زند. اَبَرانسان انسانی ست �خندان� کھ ھستی را از ھم ھیِ رنگ ھا و نیرنگ ھایِ بشری (و بس بسیار بشری) آزاد م یکند و آن را، با اراد هیِ از �کین توزی� رھا شده یِ خویش، چنان کھ ھست، می پذیرد و بھ .زندگانی �آری� می گوید بدین سان، اخلا قناباوریِ زرتشتِ نیچھ درست پادنشین یا نقط ھیِ مقابلِ اخلا قباوریِ زرتشتِ اصلی ست. نیچھ در کتابِ اینک، مرد!، کھ در آن بھ شرحِ زندگانیِ روشنفکرانھ و تحلیلِ کوتاھی از :آثارِ خویش می پردازد، دلیلِ گزینشِ نامِ زرتشت را برایِ گزارشِ فلسف ھیِ خویش باز می گوید ھرگز از من نپرسیده اند، امّا م یبایست م یپرسیدند کھ معنایِ نامِ زرتشت در دھانِ من چ یست؛ در دھانِ نخستین اخلا قناباور: معنایِ آن درست ضدِّ آن چیزی ست کھ مایھ یِ بی ھمتاییِ شگرفِ این ایرانی (Perser) در تاریخ است. زرتشت بود کھ نبردِ نیک و بد را چرخِ گردانِ دستگاهِ ھستی انگاشت. ترجمانیِ اخلاق بھ مابعدالطبیعھ، در مقامِ نیرو[یِ گرداننده]، علّت، غایت بھ ذاتِ خویش، کارِ او ست. این پرسش، امّا، در جا پاسخی در بُنِ خویش در بر داشت. زرتشت بود کھ این شو مترین خطا را پدید آورد، خطایِ اخلاق را: پس او می باید ھمچنین نخستین کسی باشد کھ بھ این خطا پی می بَرَد. او نھ تنھا از ھر اندیش ھگرِ دیگر در این باب تجرب ھیِ درازتر و بیشتری دارد کھ� تمامیِ تاریخ ردِّ تجربیِ اصلِ [وجودِ] بھ اصطلاح �نظمِ اخلاقیِ جھانی� ست� بالاتر از آن این است کھ زرتشت راستگوتر از ھر اندیش ھگرِ دیگر است. آموزه یِ او، و تنھا آموز هیِ او، ست کھ راستگویی را در مقامِ والاترین فضیلت می نشاند� برخلافِ ترسوییِ�آرمان خواھانِ� و گریزِشان از برابرِ واقعیّت. زرتشت بھ اندازه یِ تمامِ اندیش ھگرانِ دیگر دلاوری دارد. راست گفتن و نیک تیر انداختن، این فضیلتِ ایرانی ست. �فھمیدند چھ می گویم؟ ... از خویش برگذشتنِ .اخلاق از سرِ راستگویی، از خویش برگذشتنِ اھلِ اخلاق و ب ھ ضدِّ خویش بدل شدن� بھ من� این است معنایِ نامِ زرتشت در دھانِ من روایتِ سنّتیِ زرتشتی حکایت م یکند کھ زرتشت در سی سالگی بھ کوھستان رفت و ده سال در آن جا بھ اندیشھ پرداخت و سپس در مقامِ پیام آور از جانبِ ایزدِ نیکی، اھورامزدا، بھ سویِ مردمان آمد تا آنان را از گردشِ چرخِ ھستی بر محورِ جنگِ نیکی و بدی آگاه کند و آنان را بھ گرفتنِ جانبِ نیکی برانگیزد. امّا زرتشتِ دوّمین پیامی درستِ ضدِّ این دارد و نھ تنھا ھستی را گردنده بر محورِ نیک و بد نم یداند، کھ آن را صحن ھیِ رقص و باز یای آزاد از ھر قیدِ اخلاقیِ ماوراءِ طبیعی م یداند. اگر زرتشتِ نخستین، در سرآغازِ تاریخِ گشوده شدنِ افقِ روحانی بھ رویِ بشر، از ھم سخنی با خدا و پیا مآوری از جانبِ او بھ سویِ انسان ھا بازمی گردد و کتابِ �آسمانی� می آورد، زرتشتِ دوّمین در پایانِ این تاریخِ روحانی پدیدار می شود و تکان دھنده ترین و ھمچنین رھانند هترین !پیام را با خود دارد: خدا مرده است با این پیام او پایانِ امکانِ تفسیرِ اخلاقی و غایت باورانھ یِ ھستی و تاریخِ روحانی و ماوراءالطبیع ھیِ بنیادینِ آن را اعلام می کند و امکانِ تاریخِ دیگری را برایِ بشر بشارت م یدھد. پیامِ او این �.است: �بھ زمین وفادار باشید و باور ندارید آنانی را کھ با شما از امیدھایِ اَبَرزمینی سخن می گویند نیچھ، سعدی، و حافظ نامِ سعدی و حافظ گویا تنھا نا مھایی باشند کھ از ایرانِ دور هیِ اسلامی در نوشت ھھایِ نیچھ آمده است. در مجموعھ یِ آثارِ نیچھ در پاره یادداشتی یک نکتھ پردازی از سعدی نقل شده کھ ترجم ھیِ آن چنین است: �سعدی از خردمندی پرسید کھ ای نھمھ [حکمت] را از کھ آموختی؟ گفت، از نابینایان کھ پای از جای برنم یدارند مگر آن کھ نخست زمینِ زیرِ پا یشان را با عصا بیازمایند.� این نکت ھای ست کھ سعدی از زبانِ لقمان� نمادِ افسانھ ایِ خردمندی در ادبیاتِ عربی و فارسی� در دیباچھ یِ گلستان می گوید: �لقمان را گفتند، حکمت از کھ آموختی؟ گفت، از نابینایان کھ تا جای نبینند پای ننھند.� نیچھ از این نکت ھپردازی ھیچ تفسیری نکرده است، امّا، بر اساسِ فلسف ھیِ نیچھ، م یتوان گفت کھ این سخن نمودار خردمندی ای پرواگر و آھستھ رو است؛ خردمندیِ �نابینایان�، کھ .خردمندیِ نیچھ ای درست رویارویِ آن م یایستد، یعنی خردمندیِ بینایِ بی باکی کھ �آری�گویان می شتابد و خود را بھ دلِ زندگی و خطرھایِ آن می افکند، و از �شتافتن لذتی شیطانی� می بَرَد امّا نیچھ یکی از نمون ھھ ایِ عالیِ خردمندیِ بینایِ �دیونوسوسی�ِ خود را در حافظ م ییابد. نامِ حافظ ده بار در مجموع ھیِ آثارِ وی آمده است. بی گمان، د لبستگیِ گوتھ بھ حافظ و ستایشی کھ در دیوانِ غربی�و�شرقی از حافظ و حکمتِِ �شرقیِ� او کرده، در توجّھِ نیچھ بھ حافظ نقشی اساسی داشتھ است. در نوشتھ ھایِ نیچھ نامِ حافظ در بیشترِ موارد در کنارِ نامِ گوتھ م یآید و نیچھ ھر دو را بھ عنوانِ قلّ ھھایِ خردمندیِ ژرف م یستاید. حافظ نزدِ او نمایند هیِ آن آزاده جانیِ شرقی ست کھ با وجدِ دیونوسوسی، با نگاھی تراژیک، زندگی را با شورِ سرشار می ستاید، بھ لذّت ھایِ آن روی می کند و، در ھمان حال، بھ خطرھا و بلاھایِ آن نیز پشت نمی کند (�بلایی کز حبیب آید، ھزار�اش مرحبا گفتیم!�) این ھا، از دیدِ نیچھ، ویژگی ھایِ رویکردِ مثبت و دلیرانھ، یا رویکردِ �تراژیک�، .بھ زندگی ست �.در میانِ پار هنوشتھ ھایِ بازمانده از نیچھ، از جملھ شعری خطاب بھ حافظ ھست: �بھ حافظ. پرسشِ یک آبنوش آن می خانھ کھ تو از بھرِ خویش بنا کرده ای ،گُنج اتر از ھر خانھ ای ست می ای کھ تو در آن پرورده ای .ھمھ �عالم آن را سَرکشیدن نتواند ،آن پرنده ای کھ [نام اش] روزگاری ققنوس بود ،در خانھ میھمانِ تو ست ،آن موشی کھ کوه زاد !ھمان�خود تو ای ،ھمھ و ھیچ تو ای، می و می خانھ تو ای ،ققنوس تو ای، کوه تو ای، موش تو ای کھ ھماره در خود فرومی ریزی و �ھماره از خود پَر می کشی ،ژرف ترین فرورفتگیِ بلندی ھا تو ای ،روشن ترین روشنیِ ژرفاھا تو ای مستیِ مستانھ ترین مستی ھا تو ای تو را، تو را طلب شراب چرا؟ � 04-10-2007, 04:41 PM نیچھ را فیلسوف ھزاره ھا دانستھ اند، چنان كھ آندرو مالرو در این باره مي نویسد: ��تمام اندیشھ ھاي بنیادي قرن بیستم یا از آن ماركس است یا نیچھ.�� نیچھ خود در مورد اینكھ آیا او و نوشتھ اینگونھ مي نگارد � آنك انسان � :ھایش فھمیده مي شوند یا نھ در زندگي نامھ خودنوشت خود ھنوز زمان این پرسش فرا نرسیده است. ھنوز زمان من فرا نرسیده است، عده اي پس از مرگ متولد مي شوند. دیر یا زود وجود نھادھایي لازم خواھد بود تا مردم بتوانند در آن ھا بھ...�� ��.صورتي كھ مي زندگي و آموزش را مي فھم، زندگي كنند و آموزش دھند: شاید حتي براي تفسیر زرتشت، كرسي ھایي معین شود از اینرو انطباق گفتھ ھاي نیچھ در قرن نوزدھم بر اوضاع و احوال فرھنگي، اجتماعي و سیاسي جھان در آغاز ھزاره ي سوم میلادي از اھمیتي بیشتر برخوردار است. پرفسور حسن امین در :مقدمھ خود بر ترجمھ كتاب تاملات نابھنگام نیچھ، نمونھ اي چند از سخنان نیچھ را كھ بیانگر تطبیق اندیشھ ھاي نیچھ بر اوضاع و احوال كنوني جامعھ ماست، اینگونھ بیان مي كند نیچھ سیاست را خیلي برنمي تابد و آن را حقیر مي شمارد و در این خصوص دو سھ سخن ناب دارد: اول اینكھ نیچھ مي گوید: ھیچ دولتي و نظام سیاسي در جھان نیست كھ خواستار حق و - 1 حقیقت یا علاقمند بھ فلسفھ، فرھنگ، علم و معرفت باشد. ھر دولتي آنگونھ فلسفھ، فرھنگ و معرفتي را طالب است كھ پشتیبان و خدمتگزار و توجیھ كننده ي نظام سیاسي اش و خلاصھ در خدمت bidastar ھمھ چیز درباره ی نیچھ [آرشیو ] - 4 of 6 اھداف حاكمیت روز باشد. این جاست كھ نیچھ آرزو مي كند: اي كاش دولت ھا، فیلسوفان را بھ كار خود وا مي گذاشتند، بل كھ رودرروي ایشان مي ایستادند، تا اینان در این معركھ بھ عمق فكر و .اوج خلاقیت خود توانند رسید، چرا كھ فیلسوف بھ محض اینكھ بھ خدمت حاكمیت در آمد و اسیر چم و خم امیال و اھداف دولت یا تابع حكومت و خادم دستگاه شد، دیگر فیلسوف نیست دوم اینكھ نیچھ مي گوید: وقتي در جامعھ اي، مردم دل مشغول مسایل سیاسي باشند و راجع بھ آن پر صحبت كنند، این نشانھ آن است كھ دست اندركاران حرفھ اي سیاست، وظیفھ ي خود را خوب انجام نمي دھند! جامعھ اي كھ خوب اداره شود و مدیریت سیاسي آن از كفایت برخوردار باشد، بھ ھركس این فرصت را خواھد داد كھ بھ كار خود مشغول باشد و در ارتقاي مادي و معنوي و بالندگي و پویایي علمي و عملي خود بكوشد، نھ آن كھ از مسیر زندگي خود منحرف شود و داخل سیاست گردد. بھ عبارت دیگر، این گفتار نیچھ، در حقیقت ھمان سخن افلاطون است كھ ھر كسي .باید بھ كار خود مشغول باشد نیچھ فرھنگ آلمان را در عصر خود سخت بھ باد انتقاد گرفتھ است. آیا در مقام مقایسھ، امروز سخنان آن روز نیچھ براي ما درس عبرتي نیست؟ مثلا نیچھ مي گوید: ��مشخصھ ي فرھنگ - 2 جدید ما این است كھ بنیاد آن بر علم نھاده شده است و روح آن ھمان استفاده ي ابزاري و كاربردي از علم است. در حالي كھ استفاده ي ابزاري بھ سبعیت مي انجامد و علم، انسان زنده ي خلاق را ��!بھ جسد مومیایي شده ي بي تحركي تبدیل مي كند آیا این سخن در روزگار ما صادق نیست؟ امروز، علم تا بدان جا پیش رفتھ كھ بشر بھ نیروي علم، محیط زیست خود را بھ تصرف خویش در آورده است، اما، آیا فضاي محیط زیستي، خانوادگي، اجتماعي جھانیان ھم امن تر و پاك تر از گذشتھ است، یا نوعي ��سبعیت جدید�� و ��توحش مدرن��بر زوایاي زندگي انسان مسلط شده است؟ نیچھ اندیشھ ھاي فرھنگي آلماني ھا را بطور عام و توجیھ ھاي دیني علم محور عصر خود را گونھ اي خاص نقد مي كند. او در این باب ھم چون دیگر ابواب، قھرمان صداقت و راستي است. - 3 او در مقام یكي از صادق ترین فیلسوفان ھمھ اعصار، دشمن جسور ریاكاري و دورویي است. در مثل، نیچھ، سرآغاز رسالھ ي یكم تاملات نابھنگام خود را با این عبارت شروع مي كند كھ: باور عام در آلمان، سخن از نتایج شوم و مخاطره آمیز جنگ را � بھ ویژه جنگي را كھ بھ پیروزي منجر شده باشد � تقریبا تحریم مي كند.�� ما نیز در ایران عصر حاضر در خصوص�� .انقلاب ۲۲ بھمن ۱۳۵۷ بھ ھمین مشكل دچاریم، یعني فضاي سیاسي كشور، نقد این انقلاب را تحریم مي كند سخن نھایي نیچھ در آخرین فراز از آخرین رسالھ ي تاملات نابھنگام این است كھ: ��كدام یك از شما حاضر است، با علم بھ این كھ ��قدرت، شر است��! از قدرت چشم بپوشد؟�� براستي - 4 در ھمین ایران خود ما چھ تعداد استاد دانشگاه، فلسفھ دان، عالم، ھنرمند، شاعر از ��قدرت�� چشم پوشیده اند و بھ نقد قدرت پرداختھ اند؟ نھ! اكثریت مطلق، داماد علم و دانش خود را در پاي عروس قدرت قرباني كرده اند و ندانستھ اند كھ این قدرت پایدار نیست و شرف و عزت ماندگار انساني، از قدرت و ریاست و تفوق زودگذر سیاسي برتر است 04-10-2007, 04:42 PM آیا اگر نیچھ زاده نمي شد، جھان امروز ما چنین مي بود كھ ھست؟پاسخ بسیاري از اھل اندیشھ قطعآ منفي خواھد بود. ازنگاه آنا ن نیچھ احتمالآ جزو نخستین ده اندیشمندي خواھد بود كھ در آفریدن جھانن نو بھ سبك امروزي نقش بھ سزایي داشتھ است. اگر بر آن شویم میزان تاثیرگذاري و نفوذ نیچھ بر جریان ھاي سیاسي، اجتماعي و فرھنگي قرن بیستم را بسنجیم. از میان فلاسفھ تنھا .ماركس قدرت رقابت با او را خواھد داشت. آندره مالرو مي نویسد: تمام اندیشھ ھاي بنیادي قرن بیستم یا از آن ماركس است یا نیچھ تاثیر گذاري نیچھ حتي بر جریان ھاي غیر فلسفي نیز شگفت انگیز است. او فیلسوف محبوب ناسیونال سوسیالیستھا و فاشیستھا بود؛ در عین حال بدون آثار او روانشناسي جدید از جملھ مكتب یونگ و نیز فروید شكل كنوني خود را نمي داشت. در جھان ادبیات نویسندگان طراز اول بسیاري از توماس مان، ھرمان ھسھ و پیر آندللو گرفتھ تا جرج برنارد شاو، دي اچ لارنس و استریند برگ عمیقآ تحت تاثیر اویند. مفاھیم بر ساختھ او مانند اراده معطوف بھ قدرت، ابر انسان، نیروي حیاتي و... اكنون جزو واژگان تخصصي علوم انساني بویژه سیاست، جامعھ شناسي و روانشناسي .بھ شمار مي آیند؛ مكاتب جدیدي ھمچون اگزیستانسیالیسم و پسا مدرنیسم ریشھ ھاي نظري خود را در آثار نیچھ باز مي جویند ھمچنین درباره ارزش ادبي آثار نیچھ گفتھ اند پس از لوتر و گوتھ، نیچھ بیشترین تاثیر را بر زبان و ادبیات آلماني بر جاي گذاشتھ است. بھ این معنا كھ ھیچ روشنفكر و نویسنده آلماني یافت نمي شود كھ مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر نثر و زبان نیچھ نبوده باشد. حتي اگر از تاثیر و زبان نیچھ چشم بپوشیم-بھ گفتھ یكي از استادان فلسفھ- مي توا ن مدعي شد كھ تصور ناپذیر است كسي .عمیقآ نیچھ را بخواند و سپس ھمان آدمي شود كھ پیش از آن بوده است؛ چون- باز بھ قول ھمین استاد- او نھ تنھا فیلسوف فیلسوفان، بلكھ فیلسوفي براي كساني است كھ فلسفھ نمي دانند نیچھ ھمزمان فیلسوف، زبان شناس، روانشناس و جامعھ شناس بود و گفتارش درباره اقتصاد، علم، ادبیات، تاریخ، فرھنگ، اخلاق، دین و... در این حوزه ھا قابل تامل و اعتناست. بدین سبب كھ .او اگرچھ نظامي فلسفي بنیان نمي نھدو از نظام سازي مي گریزد، اما بیش از ھر فیلسوف نظام سازي تاثیرگذار است و سر انجام مھم ترین دلیل براي آنكھ نیچھ بخوانیم این است كھ او نھ اندیشھ ھا كھ اندیشیدن را مي آموزاند. او یاري مان مي دھد كھ آن شویم كھ مي توانیم و باید باشیم. او ما را بھ فراسوي نیك .وبد مي برد و با گفتاري نغز و شیرین آنچھ دیگران در یك كتاب مي گویند و یا حتي در یك كتاب ھم نمي توانند بگویند در ده جملھ مي گوید نیچھ نھ تنھا با واژه ھا مي اندیشید كھ با آنھا زندگي مي كرد. او با اندیشھ ھایي زیست كھ دیگران مي ھراسیدند بدان بیندیشند، او از پرتگاھي پرید كھ دیگران مي ترسیدند بدان بنگرند. او نھ تنھا .بي باك زست كھ بي باك اندیشید و بي باك سخن گفت آنچھ از سر عشق رخ مي دھد، ھمواره فراسوي نیك و بد انجام مي گیرد 04-10-2007, 06:32 PM مراكز معتبر آكادمیك و فكری دنیای امروز ، اتفاق نظر دارند كھ در میان نخبگان و اندیشھ پردازان بزرگ تاریخ جھان پنچ تن از اھمیت و جایگاه ویژ های در شكل دادن بھ اندیشھ و معرفت كنونی جھان برخوردارند. ارسطو بعنوان پدر علوم ، منطق ، نجوم ، شعر ، ادبیات ، سیاست و زیست شناسی در راس آنھا قرار دارد. چھار متفكر و اندیشمند دیگر این لیست پنج نفره بھ ترتیب عبارتند از: افلاطون ، كانت ، نیچھ و ویتگشتاین. شناخت زندگی ، افكار و آثار این پنج تن اھمیت بسزایی برای ھر انسان متفكر و اندیشمند امروزی دارد. ما در سلسلھ مقالاتی بھ زندگی و آموزه ھای این .پنج اندیشھ پرداز بی ھمتا در تاریخ اندیشھ سیاسی و اجتماعی خواھیم پرداخت فردریش نیچھ در یك خانواده عمیقاً مذھبی بھ دنیا آمد. پدر و نیز پدر بزرگش كشی شھای پروتستان بودند. پدر نیچھ از ھمان بدو تولد وی وسواس و كوشش زیادی در تربیت دینی فردریش داشت. دوران كودكی و جوانی نیچھ با تحولات خاصی در زندگی او روبرو نیست. نیچھ دوران مدرسھ را در یك مدرسھ وابستھ بھ كلیسا گذراند و در ده سالگی شروع بھ آموزش موسیقی و سرودن شعر كرد. اما زندگی او بسیار دشوار بود. تنھا ھنگامی كھ ٤ سالھ بود ، پدر ٣٦ سالھ او چشم از جھان فروبست. اما مادرش كھ زنی نیك نفس و پرمایھ بود نگھداری از او را بعھده گرفت. نیچھ سخت كوش و پركار بود و ھنگامی كھ تحصیلات دانشگاھی خود در رشتھ فلسفھ در دانشگاه باسل را م یگذراند ، بھ دلیل استعداد چشمگیرش حتی قبل از آنكھ پایان نامھ دكترای خود را بھ اتمام رساند در سال ١٨٦٩ صاحب كرسی استادی دانشگاه در رشتھ زبان یونانی گردید. در آنزمان نیچھ تنھا ٢٥ سال داشت. اما وضع سلامتی او ھیچگاه رضایتبخش نبود. نامھ ھای متعددی كھ از او بجا مانده است ، وجود انواع بیماریھا و رنج ھای جسمی را گواھی میدھند. نیچھ سالھا از شكم درد ، چشم درد و میگرن رنج م یكشید. بھ دلیل ھمین بیماریھا و بویژه درد شدید چشم سرانجام در سال ١٨٧٩ یعنی ھنگامی كھ تنھا ٣٤ سالھ بود ، تدریس در دانشگاه را رھا كرد. بیماری سرانجام نیچھ را مجبور بھ اقامت در یك استراحتگاه درمانی در سوئیس كرد. او ھمچنین مدت زیادی نزد خواھرش .زندگی كرد و مورد مراقبت و پرستاری قرار گرفت. اما در سال ١٨٨٨ بھ بیماری فراموشی نیز مبتلا گشت و دو سال بعد در سن ٥٦ سالگی درگذشت نیچھ از سرسخ تترین منتقدین تفكر و فلسفھ سنت گراست. مھمترین مشخصات آثار و افكار او تیزبینی تحلیل گرایانھ ، زبان گویا ، شكاكیت عمیق نسبت بھ دین ، قدرت و نیز تردید جدی در توانایی شناخت علمی انسان است. بھ عقیده نیچھ كوشش انسان در راه شناخت واقعیت قبل از ھرچیز از نیاز او بھ نتیجھ كار و دستیابی بھ پایداری ناشی میشود. لذا انسان در رویكرد جھان شناسی  ھمھ چیز درباره ی نیچھ [آرشیو ] -  httpخود در جستجوی ساده كردن و قابل پیش بینی كردن پرسشھاست. نیچھ منتقد سرسخت آسان گیری در شناخت و بررسی است. بر اساس چنین دركی است كھ نیچھ بھ انتقاد شدید و رادیكال از ذھنی بودن فلسفھ و متافیزیك و دین و فرھنگ م یپردازد. او این باور را پیش م یكشد كھ ھیچ یك از مفاھیم و آموزه ھای دینی ، فلسفی و مرامی بھ خودی خود دارای ارزش مھمی نیستند بلكھ این انسانھا ھستند كھ بھ آنھا ارزش داده و نظام ارزشگذاری را ایجاد كرد هاند. این انسانھا نیز عملا انگیزه ای جز ساده كردن حقیقت و اخلاق و قابل پیش بینی كردن بغرنجی ھا ندارند. اما نیچھ پس از این محض است. او ھمھ كوشش خود را صرف افشاه انگیز هھایی می كند كھ در � اخلاق � و � حقیقت � انتقادات تند و تیز ، خود در پی ایجاد دستگاه مفھومی تازه ای نیست. زیرا نیچھ اصولا منتقد پشت ارزشگذاری ھای موجود نھفتھ است. از ھمین رو نیچھ و نگرش انتقادی او ھمچون كارآمدترین راه گشای مدرنیتھ محسوب میشود. زیرا رویكرد عمومی او با ھمھ زیگزاگھا و فراز و نشی بھا بطور كلی ھمواره در جستجوی نقد ارزشھای از پیش تعیین شده است. او از این طریق در حقیقت نقش بزرگی در افزایش آگاھی انسانی ، تابو شكنی و نشان دادن نسبی بودن ارزشھای بشری و .مفھومی ، بازی كرد. تصادفی نیست كھ وی را یكی از بزرگترین و موثرترین متفكران شكل دھنده شناخت و معرفت امروزی بشر میدانند آثار مھم نیچھ بھ ترتیب عبارتند از: تولد تراژدی ( ١٨٧٢ )() ، انسانی ، چنین انسانی ( ١٨٧٣ )(، دانش شاد ( ١٨٨٢ ) ( ، ١٨٨٣_ چنین گفت زرتشت ( ٩١ )( ، خواست معطوف بھ قدرت ( ١٨٨٦ ) (De) ١٨٨٨) � اكھ ھومو � : و سرانجام آخرین اثر كھ فشرده زندگی و افكارش می باشد ) ( � ١٨٨٨ ) نام دارد ) � .این است انسان برشتھ تحریر در اوج بلوغ فكری در ٤٥ سالگی در آخرین � این است انسان � و نیروھای تباه كننده زندگی اش را � دشمن درونی � نیچھ زندگی پر درد و رنج و پیكار ستودنی اش در راه غلبھ بر ١٨٨٨) � اكھ ھومھ � كتاب خویش بنام )( .در آورد كھ در زیر بھ بررسی آن خواھیم پرداخت باید بخاطر داشت كھ از افكار و زندگی نیچھ تفاسیر گوناگونی وجود دارد ، اما بخش زیادی از سوه برداشتھا و بویژه نسبت دادن افكار نژادپرستانھ و فاشیستی بھ نیچھ بشدت نادرست و مغرضانھ است. زیرا افكار او درباره انسان كھ در زیر بدان خواھیم پرداخت مغایر با چنین برداشتھایی است. اما یك دلیل مھم سواستفاده از نیچھ مواضع سیاسی خواھر او الیزابت و بویژه شوھر خواھر او می باشد. خواھر نیچھ با یك مرد فاشیست آلمانی ازدواج كرده بود و از نظر تمایلات فكری و سیاسی تحت تاثیر شوھرش قرار داشت. شوھر خواھر نیچھ بھ دلیل موقعیتی كھ برای نگھداری و مراقبت از نیچھ در سالھای پایانی زندگی فراھم شده بود ، بھ نامھ ھا و دست نوشتھ ھای نیچھ دسترسی داشت و از آنھا بطور مغرضان ھای بویژه پس از مرگ نیچھ سواستفاده كرد. شوھر خواھر نیچھ بسیاری از نامھ ھا و دست نوشتھ ھای او را نابود و یا سانسور كرد و در بخشی از آنھا نیز دست كاری كرد. كوشش آگاھانھ و مغرضانھ او این بود كھ نیچھ را از نظر فكری ھمداستان خود و .بعنوان یك فیلسوف طرفدار نژاد برتر و مدافع نظریات فاشیستی معرفی كند اما یك دلیل دیگر تنوع برداشتھا از نیچھ و بویژه قرائتھای منفی از او ، رویكرد و طرز نگاه و نوشتار خود نیچھ م یباشد. متون و نوشتھ ھای نیچھ از ویژگی خاصی برخوردارند كھ مختص خود اوست. آثار نیچھ پژواك ذھنیت تند و تیز ، پرشور و طغیانگرانھ اوست. نوشتھ ھای او بسیار دشوار و پیچیده است. نقل قول كوتاه و خارج از متن از آثار نیچھ بی اندازه دشوار است. لذا نوشتھ ھای او بھ اشكال گوناگون و بدون توجھ بھ متن و موضوع و ھدف نویسنده بطور یكجانب ھای مورد برداشتھای عجیب و غریب قرار گرفتھ است. از اینرو شناخت ھمھ چیز درباره ی نیچھ [آرشیو ]
چهارشنبه 30 آذر 1390 - 3:49:45 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

6102 بازدید

7 بازدید امروز

4 بازدید دیروز

14 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements